اطلاعیه
تعداد محدودی از فیلم ها و سریال ها به دلیل خراب شدن هارد سرور دانلود از دسترس خارج شدهاند. ما شبانه روز در صدد بازگردانی اطلاعات هستیم و تا بخش قابل توجهی نیز موفق بودهایم. به زودی این مشکل برطرف خواهد شد و در دسترس شما عزیزان قرار خواهد گرفت.
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مدیریت نایت مووی
Henry Hill یک کارآگاه خصوصی به نام جیک گیتیز، توسط زنی که ادعا میکند همسر آقای مالوری، سازنده سیستم ذخیره آب شهر لوس آنجلس، است برای تحت نظر قرار دادن شوهرش استخدام میشود. جیک گیتیز پس از چند روز موفق میشود از آقای مالوری و معشوقه اش چند عکس بگیرد و روز بعد این عکسها به تیتر اول روزنامه ها تبدیل میشوند. مدت کوتاهی پس از این اتفاقات، همسر واقعی آقای مالوری با حضور در دفتر جیک بابت این رسوایی از او توضیح میخواهد و او را تهدید به شکایت میکند، اما در ملاقات بعدی به جیک اطلاع میدهد که او و همسرش از طرح شکایت در دادگاه صرف نظر کرده اند و از جیک درخواست میکند به تحقیقاتش پیرامون این قضیه خاتمه دهد. با این حال جیک به تحقیقات خود ادامه میدهد و کم کم متوجه راز میشود که…
فیلم دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «محله چینی ها »
دوبله شده توسط موسسه داخلی معتبر و حرفه ای
گویندگان :ناصر طهماسب ، جواد پزشکیان، پروین ملکوتی، ژاله کاظمی و ...
نسخه هایی که با این نماد
CC
نشان داده شدهاند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی هستند.
*بنام ایزد پاک*
با سلام بنده حسین امیری یه بار دیگه این شایستگی نصیب ما شد که بیایم و در کنار شما یکی از فیلم های جذاب رو با هم دیگه مورد نقد و بررسی قرار بدیم و امروز نوبت رسید به فیلم زیبای محله چینی ها.
طبق رسوم گذشته در ابتدای شروع نقد کمی اطلاعات در مورد فیلم کسب کنیم و بعد بریم سراغ کار اصلیمون.
خب فیلم محله چینی ها در سال 1974 به کارگردانی رومن پولانسکی(برنده 1 اسکار) کارگردان سرشناس و به هنرمندی بازیگران بزرگی مثل جک نیکلسون(برنده 3 اسکار) و فی داناوی(برنده 1 اسکار) به اجرا در اومد و تونست با دریافت نمره 8.2 توسط اعضای IMDb و 92 توسط منتقدین جایگاه قوی رو در IMDb کسب که و با رتبه 131 جزو 250 فیلم برتر IMDb بشه و تونست لیاقت خودش رو تثبیت کنه.
همچنین محله چینی ها تونست اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی رو بدست بیاره که نشون میده ما با یه داستان معمولی و کلیشه ای رو به رو نیستیم.
*بنده تمام تلاشم رو میکنم که در طی مسیر نقد چیزی از فیلم رو اسپویل نکنم.*
بد نیست در ابتدا به ژانر فیلم که در 3 ژانر اصلی درام معمایی هیجانی تقسیم شده اشاره کنیم خب ترکیب فیلم درام معمایی و درام هیجانی میتونه ترکیب جالب و منحصر به فردی بشه و باعث میشه فیلم روند معمولی نداشته باشه و دارای روند متنوع و سکانس ها و صحنه های متنوع بشه که همین امر سبب میشه روند یکنواختی رو طی نکنه یا به اصطلاح فیلم حوصله سر بر نباشه، همونطور که در بالا ذکر کردم فیلم اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی
رو گرفته که این یکی از نکات مثبت فیلم قلمداد میشه پس ما با یه داستان و موضوع تکراری و کلیشه ای و خسته کننده رو به رو نیستیم پس میتونیم انتظار غافلگیری های داستانی و موضوعات پیش بینی نشده ای از فیلم داشته باشیم که همینطور هم هست.
پس در نتیجه کلیشه ای نبودن داستان فیلم موجب جذاب بودن اون و در نهایت جذابیت داستانی میشه، اصولا بنظر من اکثر فیلمایی معمایی یا درام پیش نیاز اصلیشون وجود جذابیت داستانی هست و تقریبا میشه گفت کلا پیش نیاز اصلی و اولویت اساسی هر فیلمی وجود جذابیت داستانی و فیلمنامه قوی هست چونکه تمام عوامل صحنه و مهم ترین اونا کارگردان میتونه بوسیله همون فیلمنامه فیلم رو جذاب تر گیرا تر و تاثیر گذار تر بکنه و محله چینی ها این پتانسیل رو داره و به طور کلی میشه اینطوری گفت که جذابیت داستانی پتانسیل فیلم رو برای افزودن عناصری دیگر افزایش میده.
حتما تا به حال واژه detective به گوشتون خورده و هر جا اونو مبینید یا میشنوید یاد چی میافتم؟ یاد جنایت؟قاتل های سریالی؟ وجود انگیزه برای قتل؟! یا ذره بین توی جیب کاراگاه؟! D:
درسته ما اینجا با یه تم کاراگاهی خیلی جذاب رو به رو هستیم که میشه گفت به نوعی چاشنی فیلم محسوب میشه و توی اثر گذاری و جذابیت فیلم نقش مهمی رو ایفا کرده و خود به خود کلا تم کاراگاهی ژانر معمایی رو جذاب تر و پر چالش تر میکنه و یک حس معمایی و کاراگاهی به مخاطب میده و باعث میشه مخاطب جرئیات فیلم رو با دقت بیشتر و بهتر مورد بررسی قرار بده به نوعی دیگه موقعی که دارین فیلم رو میبینین خودتون سعی میکنید کاراگاه بازی در بیارید و باعث میشه تمرکز و فوکوستون روی فیلم بیشتر بشه و لذت بیشتری ببرید البته اگر به این ژانر معمایی و استایل کاراگاهی علاقه مند باشید.
من به شخصه خودم عاشق ژانر معمایی هستم همونطور که بعضی عزیزان پروفایل بنده رو مشاهده کردن :) و به شخصه نظرم اینه که فیلمی که دارای ژانر معمایی هست باید شروعی مبهم گونه و پیچیده داشته باشه تا بتونه علاقه مندان به این سبک رو در خودش غرق کنه و باعث جذابیت بیشتر فیلم با توجه به موضوع اون بشه و به نحوی به عمل بیاد که حس یک معما یا یک معادله و یک حس مجعول داشته باشه تا مخاطب رو درگیر کنه چون اینطوری مخاطب اشتیاقش برای دیدن فیلم و ادامه ی اون بیشتر میشه و جذب فیلم میشه و با گوشت و پوست خون میشینه پای فیلم. که باز هم اینجا محله چینی ها از این مورد برخودار هست و ما اینجا هم نگرانی نداریم. D:
نکته بعد که میخوام در مورد ژانر فیلم یعنی همون معمایی بگیم، غیر قابل پیش بینی بودنه که در واقع با مورد بالا که گفتم شروع مبهم ارتباط زیادی داره چونکه هر چیزی که غیر قابل پیش بینی باشه میتونه مبهم و ناشناخته هم باشه و به نظر من اون فیلم معمایی موفق هست که دارای روند داستانی و شروع داستانی مبهم گونه و همچنین دارای صحنه ها و سکانس های غیر قابل پیش بینی شده باشه تا باعث جذابیت داستانی و روند داستانی و در نهایت جذابیت و زیبایی فیلم بشه و در واقع غیر قابل پیش بینی بودن یعنی غافلگیری! غافلگیری یعنی سوپرایز شدن، سوپرایز شدن مخاطب و غافلگیری اون که باعث میشه باز هم جذب فیلم بشه پس غیر قابل پیش بینی بودن و غافگیری یکی دیگر از نکات مثبت و مهم فیلم هست که توی محله چینی ها نه تنها رعایت شده بلکه به شیوه خیلی زیبا تری هم به عمل اومده.
به طور کلی پایان فیلم در واقع ماندگاری و تاثیر گذاری اون رو نشون میده و در واقع همون سکانس اخر هست که تا حدی موجب تاثیر گذاری سرنوشت فیلم میشه و معلوم میشه که اون فیلم تونسته تاثیر گذاری خوبی داشته باشه یا نه، تونسته قوی کار کنه یا نه، و آیا تونسته جایگاه خودش رو توی دل مخاطب های تثبیت کنه یا نه...! پس پایان فیلم به نظر من خیلی مهم هست البته روند داستان هم مهم هست ولی خب پایان فیلم هم در ماندگاری فیلم نقش زیادی رو ایفا میکنه و خوشبختانه خوشبختانه فیلم دارای یک پایان ایرانی نیست! و میشه گفت حتی پایان فیلم تا حدی غیر قابل پیش بینی بوده و تا حدی هم موجب غافلگیری مخاطب ها شده که یکی دیگر از نکات مهم فیلم به شمار میاد و باعث میشه ما شاهد یک فیلم خیلی جذاب و دوست داشتنی باشیم.
باز هم قسمت سخت نقد برای من اومد، بخش نقاط ضعف،
متاسفانه اکثر فیلم ها این مشکل رو دارن و دیگه داره تبدیل میشه به مشکلات متداول یعنی کم کاری در بخش موسیقی متن، منظور بنده صرفا بد بودن موسیقی متن نیست توجه کنید گفتم کم کاری من معتقدم که برای این فیلم و با این مضمون و موضوع و با این فیلمنامه خوب میشد بهتر کار میکردن روی بخش موسیقی متن چرا که بنده در نقد های قبلی هم گفته بودم که موسیقی متن تا حدی میتونه شناسه فیلم باشه. ولی خب این بخش خیلی بزرگ نیست و میتونیم حتی اونو ندیده بگیریم چرا که اگر فیلم موسیقی متن شاهکاری نداره اما خب نقاط قوت و مثبت خیلی زیادی داره.
مورد بعد به نظر من بر میگرده به بعضی از جاهای فیلم که کمی روند داستانی کمی افت پیدا میکنه و روند نسبتا آرومی در بعضی از جاهای فیلم ما شاهدش بودیم اما، اصلا جای نگرانی نیست چرا که به دلیل وجود دو عنصر شگفت انگیز فیلم یعنی غافلگیری و غیر قابل پیش بینی بودن این قسمت هم کمرنگ و کمرنگ میشه و باعث میشه ما این نقطه ضعف رو هم نادیده بگیریم. پس اصلا نگران این بخش نباشید من هم این قسمت رو گفتم تا چیزی رو از قلم نندازم چونکه بنده عادتم هست که فقط از فیلم تعریف نکنم و نقاط ضعف اون در حد توانم که میتونم تشخیص بدم رو در نقد بیارم چونکه نقد یعنی بررسی و زیر ذره بین قرار دادن و صرفا به این معنی نیست که ما فقط و فقط روی نقاط مثبت فیلم فوکوس کنیم بلکه به این معنی هست که همه جوانب رو در نظر بگیریم.
پس یادتون نره حتما حتما اگر تا الان فیلم رو دانلود نکردید این فرصت رو از خودتون نگیرید و سریع به دانلود فیلم و تهیه اون اقدام کنید چونکه با یکی از بهترین فیلم های ژانر معمایی رو به رو هستید، پس این تجربه زیبا و دوست داشتنی رو از خودتون نگیرید و فیلم رو حتما حتما مشاهده کنید.
امیدوارم که نقدم مفید بوده باشه و از اون نهایت استفاده رو برده باشید.
به ایزد پاک مسپارمتون.
╬AW╬
سال ۱۹۵۴ تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد...
آدم کشي حرفه اي به نام «لئون» (رنو) در آپارتماني در محله ي ايتاليايي هاي نيويورک زندگي مي کند. «استانسفيلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پليس، تمام خانواده ي همسايه را مي کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتيلدا» (پورتمن) که براي خريد بيرون رفته جان سالم به در مي برد.«ماتيلدا» به «ليون» پناه مي برد و خيلي زود اين دو با يک ديگر دوست مي شوند...
سال 2020، لندن. «آدام ساتلر» (هرت)، رهبر فاشيست، حکومتي خودکامه در انگلستان برقرار کرده است. به اعتقاد او آن چه مردم نياز دارند امنيت است نه آزادي. اما در اين ميان، مردي به نام «وي» (ويوينگ) تصميم گرفته اين نظام زورگو را به زير بکشد...
«جو کابوت» مافيايي (تيرني) و پسرش، «نايس گاي ادي» (پن)، شش نفر گنگستر را استخدام مي کنند تا به يک صرافي الماس دستبرد بزنند. براي سارق ها ـ که هيچ يک، ديگري را نمي شناسد ـ اسم مستعار انتخاب شده: «آقاي سفيد» (کايتل)، «آقاي نارنجي» (رات)، «آقاي بور» (مدسن)، «آقاي صورتي» (بوشمي)، «آقاي آبي» (بانکر) و «آقاي قهوه اي» (تارانتينو). اما سرقت با مشکل مواجه مي شود...
یک شکارچی بنام «لولین ماس» (جاش برولین) روزی بطور اتفاقی با اجساد گروهی از تبهکاران، که بخاطر بهم خوردن معامله مواد مخدر یکدیگر را کشته اند روبرو می شود. او این ماجرا را به پلیس خبر می دهد، اما قبل از آن دو میلیون دلار پول نقد را از صحنه جرم برای خودش بر می دارد. از این رو قاتلی روانی بنام «آنتون چیگور» (خاویر باردم)، برای بدست آوردن پول، رد او را گرفته و به تعقیب او می پردازد...
صبح روز پنجمین سالگرد ازدواج نیک دون (با بازی بن افلک) و ایمی (با بازی رزاماند پایک)، نیک متوجه میشود همسرش ناپدید شدهاست. در قیل و قالهای رسانهای در مورد گم شدن ایمی، شک و تردیدهایی پدید میآید مبنی بر اینکه خود نیک دون همسرش را به قتل رساندهاست. ازدواج نیک و ایمی ازدواج موفقی نبوده و آنها زندگی مشترک از هم پاشیدهای دارند. هر دوی آنها در دورهٔ رکود اقتصادی کارشان را از دست دادهاند و مجبور شدهاند از شهر نیویورک به شهر کوچکی در میسوری، زادگاه نیک، بیایند. شهری که در آن نیک به تنبلی و افسردگی دچار شدهاست.
داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد...
جیسون بورن مبتلا به فراموشی شده است و همچنان به دنبال نشانه هایی از گذشته و احتمالاً آینده اش می باشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس و مادرید می رود تا آنچه را که می خواهد، بیابد و این در حالی است که وی تحت تعقیب یک تروریست نیز هست.